یکی از جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم فیوچریسم بود، که در جهت پیشرفت و سرعت بوجود آمده در زندگی مدرن بوجود آمد. هنرمندان و نظریه پردازان این جنبس ، تحت تاثیر پیشرفتهای صنعتی بشر، مانند ماشین بختر، اتومبیل، برق و… بر این عقیده بودند که سرعت و زمان در حرکت سریع خود از این قرن به بعد جزو جدایی ناپذیر تمدن بشری است. در نتیجه هنری که به دور از چنین دیدگاه هایی شکل بگیرد هنری غیر مدرن، کهنه و به دور از ارزش است.
به عقیده هنرمندان فیوچریسم انسان مدرن دیگر احتیاجی به موزه ندارد بلکه جریان سریع و پرشتاب تکنیک و مدرنیته مانند سیلی موزه ها را با خود خواهد برد و ویران خواهد کرد.
مرکز این جنبش در ایتالیا بوده و در کشورهای دیگر نیز وجود داشت. فیوچریسم ها در بسیاری از زمینهها مانند نقاشی، مجسمه سازی، سفالگری، تئاتر، موسیقی، معماری و حتی آشپزی فعالیت کردند.
اولین فیوچریسمی که عقاید این جنبش را نوشت یک شاعر ایتالیایی به نام فیلیپو توماسو مارینتی بود. مقاله او را در روزنامه فیگارو در سال 1909 چاپ کردند. در آن مقاله مارینتتی نوشته بود که فتوریستها از گذشته بدشان میاید و مخصوصا از فکرهای گذشته در مورد هنر و سیاست خیلی بدشان میاید. او و دیگران در جنبش فتوریست عشقی به سرعت، تکنولوژی و خشونت نشان میدادند. برای فتوریستها ماشین، هوا پیما و شهرهای صنعتی نشانههای بسیار مهمی بودند بخاطر این که پیروزی انسان را بر طبیعت نشان میدادند.
بخشی از جنبش آیندهگری (فیوچریسم ) برخواسته از شخصیت شعله ور مارینتی بود، آیندهگری مارینتی و پیراونش در فلسفههای هانری برگسون و فردریش نیچه ریشه داشت که به نوعی طغیان گری و آنارشیست در رفتار آنها تبدیل شد.
پیشینه فوتوریسم
حجمگری با آنکه فقط از طریق واپسین نقاشیهای مارک، ماکه، لایونل فایتینگر بر اکسپرسیونیسم آلمان تأثیر گذاشت. از نخستین لحظههای پیدایش فیوچریسم (فوتوریسم، آیندهگری) عملاً در بطن نقاشی و پیکر تراشی آیندهگری تأثیر گذاشت. فیوچریسم (آیندهگری) نخست جنبشی ادبی برخواسته از ذهن فیلیپو توماسو مارینتی شاعر ایتالیایی (1908) بود که بعدها در نقاشی تأثیر گذاشت. فیوچریسم (فوتوریسم، آیندهگری) در اصل جنبشی برخواسته از شهر میلان بود و به صورت طغیان روشن فکران جوان بر ضد رخوت کالبد فرهنگی و تاریخی ایتالیا در سده 19 پدیدار شد. بخشی از جنبش آیندهگری (فیوچریسم، فوتوریسم) برخواسته از شخصیت شعله ور مارینتی بود، آیندهگری مارینتی و پیراونش در فلسفههای هانری برگسون و فردریش نیچه ریشه داشت که به نوعی طغیان گری و آنارشیست در رفتار آنها تبدیل شد.
فیوچریسم در ایتالیا
در ایتالیا فوتریستها (فیوچریست ها) به حرکات فاشیسم خیلی علاقه داشتند و از تعداد زیادی از نظرات فاشیسم پشتیبانی میکردند. فیوچریسم ها (فوتریستها) حرکتها ی مدرن میکردند و فاشیسم را قدرتی میدیدند که با آن میتوانستند ایتالیا را یک کشور مدرن بکنند. مارینتتی، که یکی از فوتریستها مهم بود، گروه سیاسی فوتریستها را در سال 1918 به وجود آورد. یک سال بعد از ایجاد، این گروه در حزب ملی فاشیست موسولینی ادغام شد و جزء اولین پشتیبانان موسولینی شدند. به همین دلیل دولت خیلی از فوتریستها را به رسمیت شناخت و به آنها کار دادند.
در ایتالیا آیندهگری (فیوچریسم ) رشد کرده و از جنبشها دیگر استفاده کردند. در معماری این اتفاق خیلی بیشتر بود و آیندهگری به طرف کمینهگرایی و عقلگرایی رفت. بعد از سالهای 1920 و 1940 یک سری ساختمانهای دولتی در سبک آیندهگری ساخته شدند که دربین آنها ایستگاه راهآهن ترنتو است که آنجیولیو مازونی آنرا ساخت.
اصول کلی آیندهگری
آیندهگرها نگاهی طغیانگر به تاریخ و مظاهر تمدن داشتند و در بیانیههای خویش به نابودی آنها رای میدادند و از مظاهر مدرن بشریت ستایش میکردند , آنها خواهان نابودی موزهها , کتابخانهها و چیزهای از این قبیل که نمادهای قدیم و تمدنهای پیشین را در خویش نگهداری میکردند , بودند و به همین خاطر جنبش فورتوریسم یکی از ریشههای پیدایش فاشیسم در ایتالیا شد.
هنرمندان آیندهگر (فوتوریست) تاکید زیادی بر یکی شدن نقاشی و تماشاگر میکردند و میگفتند «باید تماشاگر را در مرکز نقاشی قرار داد تا به درک اجتماعی حیرت آور درون نقاشیهای این سبک پی ببرد» و این امر باعث پدید آمدن دیدگاه ماشینی و مدرن آنها نسبت به نقاشی شد , آنها به کشفیات و دیدگاههای علمی با تحسین بسیاری نگاه میکردند و بر روی حرکت در نقاشی تاکید زیادی میکردند که این امر باعث پیدایش «کارتون» و یا پویانمایی شد.
مشخصه آثار نقاشی ومجسمه سازی فوتوریستی نمایش ایستای فرم های پویا و در حال گسترش است.مثلا در یک تقاشی فوتوریستی ممکن است یک عنصر در حال حرکت به وسیله تکرار تصاویر آن بر روی تابلو بازنمایی شود. هنرمند فوتوریست دستمایه ها و موضوعات کار خود را عمدتا از تجربه شهری اخذ می کند تا فضای آزمایشگاه گونه آتلیه کوبیستی.
یکی از موضوعات این سبک برای نمونه، می توانست حضور پر سرو صدای قطار شهری در خیابان های پر تردد شهر، زدو خورد های خیابانی یا سالن های رقص شلوغ باشد.
در آثار فوتوریست ها (فیوچریسم ) معمولا از رنگ های متمایل به مایه های روشن و فرم های شفاف استفاده می شد. فتوریستها از گذشته بدشان میاید و مخصوصا از فکرهای گذشته در مورد هنر و سیاست خیلی بدشان میاید. آنها در جنبش فتوریست عشقی به سرعت، تکنولوژی و خشونت نشان می دهند. برای فتوریستها ماشین، هوا پیما و شهرهای صنعتی نشانههای بسیار مهمی هستند بخاطر این که پیروزی انسان را بر طبیعت نشان میدادند.
اساس شيوه ي «فیوچریسم » (فوتوریسم) بر اين است كه : «حركت اشياء در فضا درست مانند نوسانات نور يا صوت سبب افزايش و يا تغيير شكل آنها مي شود.
معمولاً ذات «حركت» موضوع كارهاي هنرمندان «فوتوريست» است . نقاشان فتوریسم موضوعات جدیدی را وارد نقاشی نمودند . مثال: «هياهوي خيابان به درون اتاق نفوذ ميکند»، «قطار تندرو»، «آيين دفن يک هرج و مرج طلب» و نظاير آن.
نقاشان فوتوريست عمومن با تكرار حركت شكل ها و خطوط سعی در نمايش حركت و تغيير داعمی شكل ها داشتند. از ضرب-آهنگ خطوط منحنی و شكسته در تابلو برای نمايش حركت استفاده شده است.
عمر جنبش فیوچریسم بسیار کوتاه بود. هیچ ساختمانی به این سبک ساخته نشد. ولی با وجود همه این موارد بعلت مباحث مطرح شده توسط نظریه پردازان این سبک که همه در راستای تبیین عصر جدید و خصوصیات و مقتضیات جهان مدرن بود. این جنبش حائز اهمیت بسیار است. خصوصاً در اشکال و تصاویر کشیده شده توسط سافت الیا شهرهایی به نمایش گذاشته شد که پس از نیم قرن، یعنی در دهه 1960 به منصه ظهور رسید.
مطالب نظری معماری فیوچریسم همچون توجه به علم و تکنولوژی و جهان آینده، حمل و نقل سریع، سیر، گسست از گذشته، حذف تزئینات، بلند مرتبه سازی همه مواردی بودند که بعدها تأثیر بسیار زیادی برافکار و طرحهای معماران مدرن متعالی همچون کوربوزیه و گروپیوس و همچنین سبک هایی چون کانتراکتیوسیم (ساختارگرایی) و های- تک داشتند.
عقاید فوتوریست ها:
۱- سنت شکنی:
فیوچریسم ها با از بین بردن قانونمندیها و شکستن قالبهای کلاسیک، سنتی و زیبایی شناختی سمبولیستها، ادبیات و بویژه شعر نو و تازه ای را به وجود آوردند. آنان حتی قواعد دستوری زبان و نحو را کنار گذاشتند. به عنوان مثال، فعلها را به صورت مصدر به کار می بردند و یا در نوشته های خود از صفت و قید و نشانه گذاری استفاده نمی کردند.
2- آینده نگری:
از نظر فوتوریست ها در آثار ادبی و هنری نباید گذشته را مرور کرد و به بازسازی تاریخی و یا مسائل روزمره و پیش پاافتاده پرداخت، بلکه باید آینده را تصویرسازی کرد.
۳- درباره مردم و برای مردم:
فیوچریست ها (فیوچریسم ) «مردم» را مخاطبان اصلی خود قلمداد می کردند. آنان معتقد بودند که هنرمند باید در میان مردم حضور داشته باشد و باگفتن «از مردم و برای مردم» هنری تازه را ارایه دهد.
۴- دست یافتن به دنیای والای ذهن و روح انسان:
هنر فوتوریستی (فیوچریسم ) می خواهد انسان را از غرق شدن در دنیای مدرنیته و افتادن در دام زندگی قراردادی، خشک و بی روح شهری نجات دهد. و در این میان تنها هنر و البته هنری متفاوت و آزاد از هرگونه قید و بند گذشته است که می تواند انسان را از این گرداب رها کند و او را به دنیای والای روح و ذهن انسان و در نهایت به لذت زندگی برساند.
موضوع و مضمون آثار فیوچریسم:
در آثار فوتوریبست ها (فیوچریسم )، مناظر طبیعی مانند جنگل، کوه، ساحل و در کل طبیعت جایی ندارد زیرا آنها غرق در زندگی پرهیاهوی شهری و صنعتی شده اند. ادبیات فوتوریستی مانند سیل خروشان و سرکش، مانند پرنده بلند پرواز و آزاد، مانند انسان تب دار بی قرار و تب آلود است. فوتوریستها تنها اثری را که دارای مضامین حرکت، پویایی، سرعت، جسارت، شجاعت و خطر باشد شاهکاری ادبی و هنری محسوب می کنند. چون این موضوعات را لازمه دنیای مدرنیته امروز و آینده می دانند
فوتوریسم معماری:
«تصور زمان» در دهه نخستین قرن حاضر در علمفیزیک تغییری عمیق صورت گرفت که شاید مهمترین تغییر در این علم از زمان ارسطو وفیثاغورث تا آن زمان باشد. این تغییر، بیش از همه چیز، «تصور زمان» را دیگرگونکرد. پیش از این دو تعبیر درباره ی «زمان» وجود داشت. نخست تعبیری عینی که زمانمستقل از اشیاء و پدیده های دیگر بی آنکه توجه شخص بدان تأثیر کند پیش می رود. دومتعبیری ذهنی که زمان فقط به شخص بستگی دارد و به حواس او مربوط است. با آغازنخستین دهه قرن نوزدهم تعبیری دیگر به وجود آمد که نتایج بسیار پر اهمیت بر آنمرتبت بود. نتایجی که امروز نمی تواند ناچیز و یا نادیده گرفته شود.
هنرمندان فیوچریسم
مهمترین وجه تسمیه نقاشی ها و مجسمه سازی های فیوچریسم ، ایجاد و القای حس حرکت در اثر هنری بود.
در میان هنرمندان بسیاری که در طول تاریخ، به ایجاد و تجسم سرعت، حرکت و ریتم در اثر هنری پرداخته اند.
از هنرمندان به نام این مکتب میتوان به اومبرتو بوتچونی، کارلو کارا و لوئیجی روسولو، جینو سورینی در اوایل 1909 در میلان اشاره کرد و بعدها یکی از تأثیرگذارتین افراد این مکتب یعنی جاکومو بالا که استاد مارینتی هم بود، به آن پیوست.البته لازم به ذکر است که هنرمند سرشناس، مارسل دوشان نیز در یک دوره کوتاه به خلق آثار فوتوریستی پرداخت که مشهورترین اثرش در این زمینه، « پیکره از پلکان پایین می آید» است.
تمهیداتی که هنرمندان فوتوریست برای القای حرکت در آثارشان بکار می بردند متفاوت بود ولی از رایج ترین آنها می تواند به تکرار یک عنصر تصویری که به ریتمی ثابت تکرار می شد اشاره کرد. این روش خصوصا از جانب جاکومو بالا مورد استفاده فراوان بوده است.
آثار بوچونی نیز از جمله مشهورترین پیکره های فوتوریستی است.