ژان انگر متولد مونتوبان در فرانسه از پدری هنرمند، که استعداد پسرش را تشخیص داده و او را به فرهنگستان تولوز و سپس نزد داوید می فرستد.
ژان انگر نقاش نئوکلاسیک فرانسوی بود که خود را محافظ ارتدوکس آکادمیک فرانسوی میدانست و علیه محبوبیت رو به افزایش رمانتیسم مبارزه میکرد. او همچنین رهبر جنبش رمانتیک، اوژن دلاکروا را دشمن هنری خود می دانست. شاید بخشی از حمایت شدید او از سبک کلاسیک نقاشی با پایان دادن زودهنگام تحصیلاتش ارتباط داشت.
در 11 سالگی، انقلاب فرانسه آغاز شد و دوران کودکی سنتی او را مختل کرد، که به منبع دائمی ناامنی تبدیل شد.
به عنوان یک هنرمند نوپا، ژان انگر توانست نمونههای بسیاری از آثار هنری معروف بلژیک، هلند و اسپانیا را که در جریان استثمار ناپلئون غارت شده بود و در موزه لوور نگهداری میشد، مشاهده کند.
او آزادانه از تفاسیر کلاسیک آنها وام گرفت و از تکنیک ها در هنر خود استفاده کرد که باعث شد بسیاری از منتقدان او را به غارت گذشته متهم کنند. در همین راستا بود که اولین ارسال های او به سالن پاریس بسیار ضعیف دریافت شد. تحقیر انگر چنان عمیق بود که او عهد کرد دیگر به پاریس برنگردد.
در طول فعالیت هنری اولیهاش، سبک نقاشی او که بر خلوص رنگ تأکید میکرد و مانند نقاشیهای رمانتیک از تغییر تدریجی رنگ و سایهزنی استفاده نمیکرد، منجر به نقدهای بد بسیاری شد. از قضا، این تنها هنرمندان رمانتیک بودند که او از آنها بسیار متنفر بود، که استعدادهای ژان انگر را شناسایی و قدردانی کردند.
در پایان امپراتوری ناپلئون، ژان انگر خود را بدون حمایت و بی پولی یافت. او با به تصویر کشیدن نقاشی برای گردشگران انگلیسی زنده ماند که بسیاری از آنها در زمره بهترین آثار او قرار می گیرند.
در سال 1824، او نذر لویی سیزدهم خود را به نمایش گذاشت که به تحسین منتقدان او منجر شد و او را به طور گسترده ای محبوب کرد. حتی آثار قبلی او که منجر به تحقیر و رسوایی او شده بود، به عنوان شاهکار در نظر گرفته شد و به طور گسترده توزیع شد.
داستانی وجود دارد که یکی از شاگردان مورد علاقه انگر، تئودور شاسریو، که ژان انگر او را یکی از شاگردان مورد علاقه خود می دانست، پس از چند سال پس از بازگشت نزد معلمش، گرایش به رمانتیسم نشان داد. ژان انگر به سرعت شاگردش را انکار کرد و دیگر هرگز در مورد او مثبت صحبت نکرد.
موفقیت او به میراث کلاسیک گرایی در مقابل رمانتیسم منجر شد و استانداردی را ایجاد کرد که نقاشی های کلاسیک بر اساس آن برگزار می شد.
در سال 1820 به فلورانس می رود و تابلوی “پیمان لویی سیزدهم” را برای کلیسای جامع مونتوبان نقاشی میکند. این اثر در سال 1824 به نمایش گذاشته میشود.
در سال 1834 ژان انگر به عنوان مدیر فرهنگستان فرانسوی به رم بازگشت و با تکیه بر موقعیت خود حتی با نقلدان خود نیز به عخالفت پرداخت. ژان انگر دنباله رو سبک رافائل بود. از پیروان واقعی وی ازدگاه میتوان نام برد.
ژان انگر یک نقاش فرانسوی بود. گرچه خود را پیرو تاریخی نیکولاس پوسین و ژاک لویس داوید میداند. از این رو است که پرتره انگرس، بر اساس هر دو نقاش یاد شده کشیده شده و بزرگترین میراث انگرس به شمار میرود.
وی یک بار توضیح داد، “استادان بزرگی بودند که در آن قرن به یادماندنی با شکوه، شکوفا شدند، زمانی که رافائل حد و مرز ابدی و غیر قابل انکاری را در هنر عالی تعیین کرد … در این شرایط من حفظ کننده یک دکترین خوب هستم، و نه یک نوآور. “
با این وجود، نظریه مدرن تمایل دارد که ژان انگر و دیگر نئوکلاسیست های دوران خود را به عنوان روحانی رمانتیک زمان خود در نظر بگیرد، در حالی که تحریفات واضحی از شکل و فضا او را پیشگام مهم هنر مدرن میداند.
ترجمه : سید سلمان زیدی