امپرسیونیسم شیوه دریافت گری Impressionism
امپرسیونیسم ، شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد.
این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیدههای زودگذر با به کار بردن لخته رنگهای تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزشهای نور خورشید.
در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمیشود.
آغاز شیوه امپرسیونیسم
شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال۱۸۷۴ به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام امپرسیونیسم، طلوع خورشید (به فرانسوی: Impression, soleil levant) گرفته شدهاست.
نام امپرسیونیسم را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز ساخت.
نخستین هسته این جنبش توسط مونه ، رنوار و سیسیلی که در اوایل دهه 1860 دانشجویان پیرو “گلیر” بودند، شکل گرفت.
پذیرش امپرسیونیستها در انگلستان به آهستگی صورت گرفت. از سال 1926 که مونه به عنوان پیرمرد بزرگ نقاشی فرانسه در گذشت، نرخ های حراجی ها برای نقاشی های امپرسیونیست شروع به افزایش کرد و از دهه 1950 میلادی به سمت ارقام نجومی میل کرد.
هنرمندان این سبک، با اشراف به این که واقعیت فرایند پیشرفت و تغییر مداوم است، با این دو گانگی مواجه شدند که پذیرش استاندارد های زیبایی شناختی فرهنگستانی فرانسه ،که کیفیت تغییر ناپذیر هنر کلاسیک را مقدس می شمرد، با تمایل امپرسیونیست ها در تبعیت از منطق جستجو برای دگرگونی در تضاد بود، و از این رو انزوای شان را از جامعه به همراه داشت.
بنیادگذاران مکتب امپرسیونیسم با هدف نقض هنر رسمی نیرو گرفتند. آنها از ارائه اشکال با خطوط محیطی واضح سر باز زدند و از روال رنگ آمیزی به پیروی از عرف و طبیعت سرپیچی کردند.
استفاده از رنگهای خالص و شفاف با ضرب قلمهای مستقل و تا حدی سریع از ویژگیهای بارز آثار نقاشی امپرسیونیسم است.
نظریه رسمی شیوه امپرسیونیسم
نظریه رسمی آنها بر این اصل نهاده شده بود که رنگها به جای آنکه بر روی جعبه رنگ با هم ترکیب شوند باید به طور خالص روی پرده نقاشی ریخته شوند.
این هنرمندان در مورد به تصویر درآوردن پیکره آدمی به نحوی پذیرفتنی و باورپذیر که از دیرباز مشکلترین بخش هنر نقاشی بود بیتوجه بودند و گویی میلی به کوشش در این خصوص نداشتند، یا نمیخواستند که یک فضای قابل قبول ایجاد کنند که ارزش نام هنر را داشته باشد
نحوه قلم زدن در شیوه دریافتگری
در سبک امپرسیونیسم نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو آغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیبهای ظریف رنگها استفاده میکنند.
مثلاً، به جای ترکیب رنگهای آبی و زرد برای تولید سبز آنها دو رنگ آبی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار میدهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد.
آنها در نقاشی صحنههای زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان میدهند.
نقاشی امپرسیونیستی در آغاز با گنگی یا با تردید و غالبا با تمسخر مواجه شد. اما در سال 1891 نمایشگاهی از نقاشیهای مونه در گالریاش در پاریس تنها 3 روز پس از افتتاح فروخته شد.
آثار نقاشی امپرسیونیستها، ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت بود.
ویژگی بارز سبک امپرسیونیسم
کم ارج کردن خطوط اصلی اشیاء، ارجحیت و تفوق اشیاء و استفاده فراوان از رنگ آمیزی نور و فضا (بازی نور مستقیم) در نقاشی از ویژگیهای بارز سبک امپرسیونیسم است.
برخلاف هنرمنداني كه پيش از پيدايش سبك امپرسونيسم فعاليت مي كردند، امپرسيونيست ها بيشتر نقاشي هايشان را در فضاي باز نقاشي مي كردند و دوست داشتند كه موضوعات طبيعت مانند درختان، دشت ها و كشتزارها و اقيانوس ها را به تصوير بكشند.
امپرسيونيست ها اغلب موضوعاتشان را از فضاي آزاد مي گرفتند و آن چه را كه در آن مي ديدند نقاشي مي كردند.
نقاشی های انسانی امپرسیونیسم
تا پيش از امپرسيونيست ها، نقاشان معمولاً سوژه اصلي نقاشي هايشان را درمركز نقاشي قرار مي دادند و اين سوژه اولين چيزي بود كه تماشاگر توجهش به آن جلب مي شد و به آن نگاه مي كرد و زمينه نقاشي چندان مهم به نظر نظر نمي رسيد.
همچنين تا پيش از امپرسيونيست ها تمركز اصلي در ميانه نقاشی بود. امپرسيونيست ها اغلب تأكيد بيشتري بر جاي وقوع ماجرا يا سوژه و شخصيت اصلي داشتند. براي اين كار آنها سوژه اصلي را ترجيحاً به جاي اطراف در مركز نقاشي قرار مي دادند.
نقاشي يك امپرسيونيست بيشتر شبيه به عكس است. يك عكس نه تنها سوژه اصلي، بلكه هر چيزي در اطراف سوژه است را هم به تور مي اندازد. عكاسي هم درست در ميانه قرن نوزدهم يعني هم دوره پيدايش امپرسيونيسم محبوبيت پيدا كرد و ديد امپرسيونيست ها را نسبت به چيزها تحت تأثير قرار داد.
تا پیش از امپرسیونیست ها، نقاشان بیشتر در یک مکان بسته می نشستند و نقاشی می کردند و نقاشی هایشان را نیز بسیار دقیق و با جزییات می کشیدند.
در سبک امپرسیونیسم، هنرمندان در بند اين نبودند كه تصويري را دقيقاً و به طور كامل شبيه به سوژه نقاشي كنند. آنها از ضربات قلم موي كوتاه استفاده مي كردند و نقاشي را به صورت پرپشت و ضخيم رنگ مي كردند تا يك ايده يا احساس را بيافرينند. ونسان ون گوگ مثال خوبي از اين نوع تكنيك است. رنگ روي پرده نقاشي های او بسیار كلفت و ضخيم بود.
ویژگی دیگر نقاشی امپرسیونیستی مطالعه نور است. این که نور چگونه سایه ها و رنگ های سوژه ها را تغییر می دهد، خیلی مورد علاقه امپرسیونیست ها بود. برای مثال، کلود مونه تصویرهای زیادی از یک موضوع در زمان های مختلف در طول روز و در فصل های مختلف می کشید تا ببیند که نور چگونه بر نقاشی هایش اثر می گذارد.
از نقاشان سرشناس امپرسیونیسم میتوان از نقاشانی چون وینسنت ونگوک، کامی پیسارو، ادوار مانه، ادگار دگا، آلفرد سیسلی، پل سزار، کلود مونه، فردریک بازیل، پی یر آگوست رنوآر، برت موریسو، مری کست، و گوستاو کایبوت نام برد.
فرم بندی شیوه دریافتگری
تا پيش از امپرسيونيست ها، نقاشان معمولاً سوژه اصلي نقاشي هايشان را درمركز نقاشي قرار مي دادند و اين سوژه اولين چيزي بود كه تماشاگر توجهش به آن جلب مي شد و به آن نگاه مي كرد و زمينه نقاشي چندان مهم به نظر نظر نمي رسيد.
همچنين تا پيش از امپرسيونيست ها تمركز اصلي در ميانه نقاشی بود. امپرسيونيست ها اغلب تأكيد بيشتري بر جاي وقوع ماجرا يا سوژه و شخصيت اصلي داشتند. براي اين كار آنها سوژه اصلي را ترجيحاً به جاي اطراف در مركز نقاشي قرار مي دادند.
نقاشي يك امپرسيونيست بيشتر شبيه به عكس است. يك عكس نه تنها سوژه اصلي، بلكه هر چيزي در اطراف سوژه است را هم به تور مي اندازد. عكاسي هم درست در ميانه قرن نوزدهم يعني هم دوره پيدايش امپرسيونيسم محبوبيت پيدا كرد و ديد امپرسيونيست ها را نسبت به چيزها تحت تأثير قرار داد.
تا پیش از امپرسیونیست ها، نقاشان بیشتر در یک مکان بسته می نشستند و نقاشی می کردند و نقاشی هایشان را نیز بسیار دقیق و با جزییات می کشیدند.
در سبک امپرسیونیسم، هنرمندان در بند اين نبودند كه تصويري را دقيقاً و به طور كامل شبيه به سوژه نقاشي كنند. آنها از ضربات قلم موي كوتاه استفاده مي كردند و نقاشي را به صورت پرپشت و ضخيم رنگ مي كردند تا يك ايده يا احساس را بيافرينند. ونسان ون گوگ مثال خوبي از اين نوع تكنيك است. رنگ روي پرده نقاشي های او بسیار كلفت و ضخيم بود.
ویژگی دیگر نقاشی امپرسیونیستی مطالعه نور است. این که نور چگونه سایه ها و رنگ های سوژه ها را تغییر می دهد، خیلی مورد علاقه امپرسیونیست ها بود. برای مثال، کلود مونه تصویرهای زیادی از یک موضوع در زمان های مختلف در طول روز و در فصل های مختلف می کشید تا ببیند که نور چگونه بر نقاشی هایش اثر می گذارد.
از نقاشان سرشناس امپرسیونیسم میتوان از نقاشانی چون وینسنت ونگوک، کامی پیسارو، ادوار مانه، ادگار دگا، آلفرد سیسلی، پل سزار، کلود مونه، فردریک بازیل، پی یر آگوست رنوآر، برت موریسو، مری کست، و گوستاو کایبوت نام برد.
شب پرستاره بر روی رن
به اين نقاشي كه “شب پرستاره بر روي رن” نام دارد ( Starry Night Over the Rhone ) نگاه كنيد، و به ضربات قلم موي كوتاه دقت كنيد. همچنين رنگ های نقاشی به قدری ضخیم است که می توان حتی سایه خود رنگ ها را دید. به خاطر ضربات كوتاه سريع قلم و اگر شما خيلي نزديك به يك نقاشي امپرسيونيست بايستيد و به آن نگاه كنيد، اغلب نقاشي شبيه به هيچ چيز نيست مگر يك دسته گلوله رنگ. تنها موقعی که شما از نقاشی دور می شوید می توانید تصویر کامل را ببینید.