ناتورالیسم شیوه طبیعت گرایی Naturalism
ناتورالیسم، به مواضع فلسفی مختلف گفته میشود که در آنها پدیدهها یا فرضیههای فراهنجار و فراطبیعی غلط یا ذاتاً متفاوت از پدیدهها و فرضیههای طبیعی انگاشته میشوند.
از نظر فلسفي ، به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بی نظیری داشته باشد گفته می شود. از جهت ادبی تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت را گویند.
برخی از نویسندگان ناتورالیست معتقدند که ادبیات و هنر بایستی جنبه علمی داشته باشد.
به گفته امیل زولا همانطور که زیست شناس درباره موجود جاندار به بررسی می پردازد نویسنده باید شیوه یک زیست شناس را پیروی کند و روش تجربی باید مورد توجه نویسندگان قرار گیرد.
اختصاصات سبک ناتورالیسم عبارتند از:
1- فرد و اجتماع دارای هیچگونه امتیاز خارجی نمی باشد قانون تنازع بقاء در کلیه کارها و اتفاقات به چشم می خورد،
پس اگر موجودی کار خوب یا بدی دست بزند نتیجه اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار می کند.
2- در نوشته های ناتورالیسم بیش از حد و اندازه به جزییات توجه می شود و باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزیی گاهی خسته کننده و بی هوده می شود.
این ذکر جزییات شامل کوچک ترین حرکات قهرمان داستان و يا موضوع، تا جزیی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه در زندگی او می شود.
3- در سبک ناتورالیسم، جسم بیش از روح ارزش دارد یعنی هر نوع نظم یا بی نظمی مربوط به جسم آدمی می شود که آن هم نتیجه ی توارث است و روان و روح فقط حکم سایه را دارد.
4- در سبک ناتورالیسم مکالمه های طولانی و بی مورد چنان موضوع رمان و نمایشنامه را اشغال می کند که آن را از حقیقت نمایی و لطف می اندازد این مکالمه به صورت عامیانه یا به هر صورتی که گوینده مناسب می داند آورده و گفته می شود.
طبیعت گرایی در مفهوم ناتورالیسم
طبیعت گرایی که زمزمه های آن در نیمه دوم قرن نوزدهم به گوش می رسید، در این سبک، طبیعت آن گونه که به نظر می آید، بازنمایی می شود.
در سبک ناتورالیسم،طبیعت گرایی مفهومی متضاد با چکیده نگاری دارد. اگر هنر کلاسیک یونان را جلوه کامل طبیعت گرایی تلقی می کنند و هنر رنسانس ایتالیایی را تجدید حیات آن می دانند بر اساس چنین استدلالی است که در هنر های نامبرده، اثر هنری همانند آیینه ای زیبایی طبیعی را بازمی تابد.
در این معنا، طبیعت گرایی با آرمان گرایی تناقضی ندارد، حال آنکه مفهوم ناتورالیسم به لحاظ فلسفی و چون یک “روش هنری” خلاف این است.
اصطلاح زیبایی شناسی طبیعت گرایانه، به نظریه ی فلسفی مربوط می شود که از اثبات گرایی سده نوزدهم ناشی شده و در نظریه ادبی “امیل زولا” (نویسنده فرانسوی) به اوج رسیده است
در این نوع زیبایی شناسی، روش های علمی مشاهده واقعیت به کار گرفته شد
ناتورالیست های نیمه ی دوم سده ی نوزدهم
بر طبق برنامه ای مشخص و با نوعی بی طرفی و فاصله گزینی، رونگاشتی از جهان و زندگی پیرامون خود ارائه می کردند. و غالبا از پرورش دنیای خیال از باور به آنچه که ملموس و محسوس نیست، از کاویدن معنای نهفته در چیزها، از تقلیل جنبه های ناخوشایند و پیش پا افتاده و پس رونده و خشن زندگی امتناع می جستند.
این، نگرشی متضاد با آرمانگرایی و واکنشی در برابر رمانتیسم بود.
اصطلاح ناتورالیسم به مثابه مکتبی خاص در نقاشی، نخستین بار توسط بلوری درباره ی پیروان “کارواجو” به کار برده شد. به زعم او اینان به تقلید وفادارنه از طبیعت ( خواه زشت، خواه زیبا) می پرداختند. همچنین کاستانیاری – منتقد فرانسوی – اصطلاح ناتورالیسم را جایگزین رئالیسم کرد. تا بر عین گرایی و پژواک های فعالیت علوم طبیعی تاکید بیشتری بگذارد.
بنا به نظر طبیعت گرایان، وراثت و محیط تعیین کننده اصلی تقدیر انسان هستند.
فرق مکتب ناتورالیسم با رئالیسم
در آثار رئالیستی، انسان همیشه از محیط پیرامونش مهم تر بود، اما درناتورالیسم، اهمیت انسان از اهمیت اشیاء بیشتر نیست. نویسندگان ناتورالیست اغلب زشتی ها را بیان می کنند .مشهورترین نویسنده این سبک، زولا معتقد بود که ادبیات یا باید علمی بشود ، یا نابود شود.
ناتورالیسم هم مانند بسیاری از نهضت های پیش از خود، بخصوص در ادبیات به خاطر کمبود نمایشنامه هایی که دربردارنده اصول این نهضت باشد. به شکوفایی نرسید.
از نقاشان اين شيوه ميتوان از افرادي چون ويليام بروك، البرت چرپين، ويليام بكر، ژان باتيسن، و برتون نام برد.
ناتورالیسم یا طبیعتگرایی رخنه در روندهای ماهوی و عمقی واقعیت را وظیفه ی خود نمیشناسد، بلکه کافی میداند که خلاقیت هنری به کپی کردن اشیا و پدیدههای تصادفی و انفرادی واقعیت بپردازد.
نویسنده و ترجمه: دکتر سید سلمان زیدی